تندیس اندوه | ||
ساعت شنی هزار بار گریست من کجای زمان تو را گم کردم در امتداد کدام خیابان یا نگاه چرا یادم نم آید برایم چه هدیه آوردی گل بود یا کتاب،عشق بود یا فراق؟ راستی یادت می آید حرفهای کنار باغچه را گفتی وقتی سپیده دامن شب را کوتاه کند صبح فردا برایم یک سبد خاطره می چینی باغچه خشک شد شب سر آمد،خاطره کناره باغچه مرد خاطره تو شد فاصله و سهم من شد وعده دیدار هنوز منم و خاطرات شیرین شبهای با تو بودن خواب ستاره ها را شمرده ام،برایت هزار بیت غزل سروده ام چرا نمی شود؟نمی رسدبه باورم،تو در سکوت قاب عکس کنار روبان سیاه هنوز به من خیره می شوی خدا کند رفتن تو خواب و خیالی شودو به آسمان سفر کند خدا کند ،خدا کند ،خدا کند دل نوشته من...کپی نکنید..مرسی [ شنبه 91/7/22 ] [ 9:22 عصر ] [ jila shams ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |