سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تندیس اندوه
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

کوچه شبها عاشقانه ها

در من کوچه هاییست که با تو ...

سفر هاییست که با تو ...

روزهاییست که با تو ...

شبهایست که با تو ...

عاشقانه هایست که با تو ...

نگشته ام .

نرفته ام .

سرنکرده ام.

آرام نیافته ام .

نگفته ام .

می بینی چقدر با تو کار دارم ؟؟؟!!!

زودتر بیا


[ یکشنبه 92/6/31 ] [ 1:38 عصر ] [ jila shams ] [ نظرات () ]

بدهکار دارچین چای منتظر

امـــروز نــه چـایـــم دارچیــن داشـت
نـه قهـــوه ام شکــر
نــه اینکــه نــخواهـم
حـــوصله اش را نــداشتــم
یعنـــی مــی دانـــی ...
امـــروز نــبـودم
نــه!

امـــروز اصــلا نـبـــودم
مــن کـه خیلــی وقـــت اسـت
نـیـسـتـم...
امـــروز آفتــاب بـــود..بهــــار بــــود...
راحـــت بگویــمــت
امـــروز تــــو بایـــد مــی بـــودی
همـــه ی روزهـا بـه کنــار
تــو امــروز را عجیــب بـه مــــــن
وبه چشمهای منتظرم 

بـدهـکـاری . . . !


[ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 6:58 عصر ] [ jila shams ] [ نظرات () ]

عید سالنامه

سلام سالنامه ای کهنه دفترچه همیشه نو

سلام بهار،اردیبهشت سلام،بلوغ تابستان شهریور سلام

سلام پاییز،سلام مهر،مهربانی سلام

سلام اسفند زمستان،ای پیراهن تیر سالنامه

 چقدر از دوستی ما می گذرد یادت هست؟

کم و زیادش فرقی نمیکند گاهی دلم می خواهد

 این دوستی همین لحظه پایان پذیرد

 لحظه هایی هم دوست دارم تا رسیدن به آرزوهای قشنگ ادامه و ادامه پیدا کند.

 همیشه هنگام پاییزت خیابان از برگهای ملون فرش میشوند

 هنوزم بامها از سفیدی برف اسفندت روسفید میشوند.

اینک گلدان ها از بهارت لبریزند... سبدها از تابستانت سرشار...

این حکایت ورق زدن توست

 راستی سالنامه تو یش می روی و من پیر میشوم...

 این چه منطقی ست؟ میگویند زندگی چون جویبار جریان دارد...

اما گاهی تقدیر تو را چون قطعه سنگی بزرگ بر سر آبراهی میگذارد

تا هر روز در این جریان رو به فرسایش روی...

چقدر این کهنه آه های من بیهوده کشیده میشوند..

چرا دیگر کودکی آغاز نمی شود؟

خطاهای جوانی شیطان نمیشوند و بازی نمیکنند؟

 نمی دانم چندتای دیگرت را خواهم خرید

اما میدانم روزهای رفته ات باز نمی گردد...

 و باز هم به امید روزهای خوب تو را خواهم خرید..

باز هم سلام سالنامه

تنها نوشت لطفا کپی نکنید


[ یکشنبه 91/12/27 ] [ 11:50 عصر ] [ jila shams ] [ نظرات () ]

نقاشی هنر زیبایی است که تمرین و تکرار در آن بسیار مهم و نقش اساسی دارد.

البته وسایلی که برای نقاشی استفاده می کنید نیز بسیار مهم هستند.

بوم و رنگ دو نیاز اساسی برای کشیدن نقاشی های مختلف است

ولی گاهی اوقات طبیعت می تواند نقش هر دوی آن ها را

به تنهایی بازی کند و این تنها به مقدار کمی خلاقیت نقاش نیاز دارد.

"سیمون بک" (Simon Beck) نقاش انگلیسی است که

با استفاده از زیبایی های طبیعت و البته خلاقیت و نوآوری خودش

نقاشی های بسیار زیبایی را روی شن و برف ایجاد می کند.

نقاشی های او غالبا در اندازه های بسیار بزرگ هستند.

این نقاش کفش های مخصوصی برای حرکت بر روی شن های

ساحلی و برف را به پا می کند و سپس به محلی که

قصد کشیدن نقاشی دارد می رود و در آنجا با راه رفتن روی

سطح و ابزارهای بسیار ساده، نقاشی های بسیار زیبا و یزرگی را به مدت کوتاهی به یادگار می گذارد.

او می گوید برای کشیدن این نقاشی ها به تمرکز و دقت

زیادی نیاز است و همچنین توان بدنی بالایی را نیز می خواهد.

این نقاشی ها همچنین بسیار ناپایدار هستند

چرا که با یک موج و یا بارش یک برف سطحی از بین میروند.


ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/11/17 ] [ 3:44 عصر ] [ jila shams ] [ نظرات () ]

بچه جریمه هفت سین

بچه که بودم

 

 

از جریمه های نانوشته که بگذریم

سلمانی و ساعت و سیب

سکه و سلام و سکوت

و سبزی صدای بهار

هفت سین سفره ی من بود

بچه که بودم

دلم برای آن کلاغ پیر می سوخت

که آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید

بچه که بودم

تنها ترس ساده ام این بود

که سه شنبه شب آخر سال

باران بیاید

بچه که بودم

آسمان آرزو آبی

و کوچه ی کوتاهمان

پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود

 


[ سه شنبه 91/11/17 ] [ 3:30 عصر ] [ jila shams ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 52612

کـُدِ مـوزیکـ هاـۓ رویـایے